با سلام به همه ی دوستان
عید امید ، عید ولادت آخرین منجی را به همه تبریک میگم و از خداوند متعال تقاضا دارم در فرج آقا تعجیل بفرماید و دوستان و برادران و خواهران مرا در زمره ی یاران حضرتش قرار دهد ... شعری سروده ام که تقدیم حضرتش و دوستداران حضرتش میکنم . امید که مقبول افتد . یا علی
الا ای آخـــرین منجی ، بزن دستی ، الم نشرح
هلا ای صور اسرافیل، دمی هو کن لک صدرک
بیا از پرده ی غیبت جهان را غرق شادی کن
الا ای منتظر مهــــدی ، دل مـا را تو آبی کن
اگر بینم دمی رویت ، شوم قربــــان آن مویت
اگر قابل شوم یک دم ، شوم سرباز آن کویت
بیا ای نور عالمگیر،به دلهــامان صفائی بخش
بیا ای شور شورانگیز ، ز زندانم رهائی بخش
اسیر نفس خود گشتم ، ز تو هرگز جدا گشتم
بیا دستم به دامانت ، به تو غرق صفـا هستم
بیا ای آخـــرین خورشید ، بیـا ای آخرین خاتم
جهان روشن کن از نورت ولی اله توئی،اعظم
الا ای صاحب امرم ، بده فرمان ، شوم قربان
بیا ای عــارف کامــل ، شه عالم ، شه دوران
توئی قائم به دین حق،توئی کامل،توئی ساجد
توئی آن آخرین سرور توئی جامع توئی ماجد
به تو بیدل شدم مولا ، ز تو شیعه شدم مولا
به تو عاشق شدم مولا ، ز تو غافل نیم مولا
علی – 15/5/88
با سلام به همه ی دوستان
عید شما مبارک باشه .
شعری را درباره بعثت سرودم که به روح بزرگ رسول الله (ص) تقدیم مینمایم :
شب بعثت شد و عیدی چه زیبــــا
کشیدند ریسه در جنت ، ز دیبــــا
محمد ، او که صــــل الله بــرایش
بگفـــا هر ملک ، جــــانم فـدایش
محمد شد رســــول الله ی خــــاتم
گـــــدای درگــــهش گردیده حـاتم
ز بهر شـــادی اش بـــرگو خـدایا
ببخش مـا را به رویش بـــارالها
بگفت "اقـــراء" خـدا و رب اعلا
که هرخلقی به نـامش گشته برپا
محمد رحمتی بر عـــــالمین است
که نورش نور رب العالمین است
بیــامد مصطفی از بـــــهر تعــلیم
ز خلقش خلق مـــا گـردیده تکمیل
شدم بی دل به مهر و روی پاکش
شدم مفـــتون آن خــــال سیــاهش
علی - 29/4/88
ای مهربـــان قلبم بــــــا مـــن نمـــــا مــدارا
تــــا انتهــــــا سفر کن بـــــا من بیا تو یــارا
هرگز مگو ز هجـــران با قلب خسته ی من
رحمی نما ، تـو بگشا این دست بسته ی من
روزی اگر نباشی جـــان بر لبم در آن روز
دردت بــود به جانم خشمت بود چه جانسوز
از پس آن صـدایت صدای نـــاز و مـــاهت
دیدم دلی پـــر از مهر ای جان و دل فدایت
دوش این دلم شکستی بی یــار خود نشستی
آخـــر بگو چگونه از یـــار خـــود گسستی
بـــــاز این دل شکسته بــــادا فــــدای نامت
من بــــا تــــوام نگه کن تـــا آخر و قیامت
هرگز ز تــو نرنجم بــــا غیر تـــو نرقصم
رقصم میان خون است با نفس خود بجنگم
هرگز جـــدا نبوده قــلبم ز یــــاد و نـــامت
هرگز جدا نگردد کـــارم ز کـــار و بارت
مـن بیدلم به کوی ات سرگشته ی عبورت
بی تــو دلم شکسته ، نــازم به آن غرورت
علی - 9-1-88
شهید سید مرتضی آوینی در وصف بهار سخنی دارد که زیباست :
نوروز رستاخیز خاک است و عید صیام رستاخیز جان
و انسان روح کبریایی است که در خاک فقر دمیدهاند.
با نوروز جسم جهان تازه میشود و با صوم، جهان جان، که انسان است.
جسم و جان اگرچه تعارض ذاتی ندارد، اما در این جهان از هم انتزاع گرفتهاند
چنانکه جمال و کمال نیز چنینند.
نادر است آنکه زیبائی صورت با زیبائی سیرت جمع شود.
آنجا که آن یکی هست، این یکی نیست.
خاک محتاج زمستان است تا پذیرای بهار شود
و جان محتاج صوم است تا روح به ابتذال ربیع واصل شود.
تا خورشید عشق از افق جان طلوع کند، و نسیم لطف بورزد
و درخت دل به شکوفه بنشیند، و این بهار درون است.
یا لطیف
و اینک بهار از راه رسید و مژده ی نوروز داد
در نوروز قالی ها شسته میشود ، فرش ها آراسته می شود
گردها و خاک ها گرفته می شود ، زیبایی و طراوت مژده می دهد
لکه ها از در و دیوار و زنگار از آینه ها گرفته می شود
درختها و سبزه ها و علف ها سبز میشوند و رنگ تازگی میگیرند
آب و هوا لطیف و سرشار از عشق و شور و شوق می شود
لباس ها نو می شود و خانه ها بوی تازگی می گیرد
اما
اما دل من و تو چی؟
دل ما از زنگار پاک شده است ؟
از کینه تهی شده است ؟
رنگ تازگی به خود گرفته است؟
پاک و تمیز و سرسبز شده است ؟
نکند از سبزه و علف کمتریم که آن رنگ تازگی گرفته است و ما ...
بهار و نوروز علامت است
علامت هشدار به دل های ما
که اگر از آب و خاک و سبزه و در و دیوار کمتر نیستید پس تازه شوید
و علامت دیگر یادآوریست
یادآوری روز حشر و زنده شدن بعد از مرگ
آری روزی خواهیم مرد اما روز دیگر زنده خواهیم شد
و آن روز اگر دست مان پر باشد زهی سعادت
و گر تهی باشد زهی خجالت
تا فرصت باقیست زنگار از دل بزدائیم و خدائی شویم و مهر بورزیم
تا که در روز حشر سربلند و پیروز باشیم
اللهم عجل لولیک الفرج
دعا و آرزو میکنم خداوند در سال جدید همه ی انسانها را به سعادت واقعی برساند
آمین
سلام به همه ی دوستان خوبم
ایام محرم الحرام و حماسه ی سرخ حسینی باز در دلهایمان خون تازه دمید
و دلهای مرده را زنده کرد . دشمنـــان در تحقیقشون به این نکته رسیدند که
تا شیعه عشق حســـــــین (ع) و حمــــاسه ی حسینی را در دل دارد شکست
ناپذیر است و هر سال پر شور تر از گذشته به سمت اقتــــدار و تعالی پیش
می رود ... انشاءالله
*****************
بشنو از خون چون حکایت میکند
از میان کربلا او هم شکایت میکند
خون بگوید کربلا یعنی که یک دشت بلا
خون بگوید کوفیان قومی زبون و بی وفا
خون بگوید تشنگی بر کام زیبای علی
خون بگوید عاشقی بر دست سقای ولی
خون بگوید دیدنی الا جمیل زینبی
خون بگوید غارتی از اهل بیت نبوی
خون بگوید نینوا آتش زدن در خیمه ها
خون بگوید ربنا لعنت نما بر اشقیا
خون بگوید از وفا هفتاد و دو مرد وغا
خون بگوید لیتنا کنا معک ، آمال ما
خون بگوید العطش آتش زده در سینه ها
خون بگوید العجل یا صاحب دلهای ما
علی
عید سعید غدیر را به همه ی دوستان خوبم تبریک میگم
امیدوارم سالاینده این موقع نجف اشرف باشید ...
البته بدون حضور اشغالگران در عراق ...
دم خبرنگار کفش پرت کن گرم . بازم غیرت اون ...
گرچه شنیدم میخوان براش بین 7 تا 1 سال زندان ببرند
اما کارش خیلی عالی بود و امریکا را خوارتر از گذشته کرد
و با اینکار هیمنه ی امریکا شکسته تر شد
و باش تا صبح دولتت بدمد ، کین هنوز از نتایج سحر است
شعرم تقدیم مولای خوبم :
نور حق بر نوع انســــان شد پدید
شوق دل از برکتش بــــرمـا دمید
بــــــین ملائک پایکوبان گشته اند
از وجودش دست افشان گشته اند
دین ببین از لطف حق کامل شده
نعمتش مـــا را ببین ، شامل شده
شد علی مولای مــا انــدر غدیر
شد ولی شولای او ، انــدر غدیر
مهر او بــا آب و گل گشته عجین
عشق او با جان و دل گشته قرین
او وصی گشت و ولی بر جان ما
او علی بـــود و علی نــــام خدا
یـــا علی گفتم علی جـــانم گرفت
جان فــدایش ، نام او عالم گرفت
گر که شمشیرش شکافد فرق من
یا که گردد شعله ای بـر جان من
گر نوازد ایـن دلم مــولای عشق
یا بســازد بـــا دلم صهبای عشق
او ولی بــاشد بگـــیرد دست من
او علی بــاشد بگــیرد دست من
علی - 27/9/87